باباشاه اصفهانی معروفترین خوشنویس سده دهم

باباشاه اصفهانی معروف به باباشاه عراقی، ملقب به رئیس‌الرؤسا معاصر شاه عباس صفوی و از معروفترین خوشنویسان سده دهم بود.
دوشنبه، 9 تير 1404
تخمین زمان مطالعه:
گردآورنده : ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
باباشاه اصفهانی معروفترین خوشنویس سده دهم
باباشاه اصفهانی
باباشاه اصفهانی معروف به باباشاه عراقی، ملقب به رئیس‌الرؤسا معاصر شاه عباس صفوی و از معروفترین خوشنویسان سده دهم بوده و تا آن زمان کسی به درجهٔ او نرسیده بوده‌است. از زمان سلطنت شاه طهماسب تا دوره شاه عباس کبیر در عراق و خراسان در کتابت نستعلیق استاد مسلم شناخته شده‌است.

زندگی باباشاه اصفهانی
برخی او را از مردم کوهپایه اصفهان دانسته‌اند که در اصفهان نشو و نما یافته. باباشاه در اصفهان به انزوا می‌گذرانید و جز با اهل حال با کسی تکلم نمی‌کرد مگر به حسب ضرورت و از روی کدورت. او مردی موحد و سالکی مجرد، طالب کمالات و صاحب حالات بود.

به سبب اخلاق درویشانه از نزدیکی با سلاطین و امرا پرهیز می‌کرد و روزگار را در گوشه نشینی به کتابت می‌گذرانید. اجرت هر هزار سطر کتابت او، گویا سه تومان بوده‌است.

باباشاه را شاگرد سید احمد مشهدی دانسته‌اند. بعضی از تذکره‌ها نیز او را شاگرد میرعلی هروی (متوفی ۹۵۲) دانسته‌اند، ولی با ملاحظه سال وفات و عمر کوتاه او این ادعا از نظر تاریخی درست به نظر نمی‌آید.

باباشاه در جوانی به سال ۹۹۶ در مسافرتی که به عراق داشته در بغداد کشته شده‌است. و همان‌جا دفن گردید. اما به روایتی دیگر در سال ۱۰۱۰ق زنده بوده‌است.

خوشنویسی باباشاه اصفهانی
باباشاه در عصر خود از مشهورترین خطاطان بوده‌است و خطش را به «عذوبت» و پختگی و لطافت ستوده‌اند و نوشته‌های او را «به قیمت اعلی» می‌خریدند. بسیاری معتقدند که باباشاه پس از میرعماد بهترین نستعلیق است.

در دوران خودش در خط نستعلیق سرآمد بوده‌است. رساله منثور «آداب‌المشق» که دربارهٔ خوشنویسی است و برخی آن را به میرعماد منسوب کرده‌اند اثر اوست و نسخه اصل آن در کتابخانه دانشگاه پنجاب لاهور نگهداری می‌شود.

شعر باباشاه اصفهانی
باباشاه شعر نیز می‌سروده و تقی اوحدی نوشته‌است که «حالی» تخلص می‌کرده‌است. نمونه‌هایی از اشعار او در برخی از تذکره‌ها آمده‌است.
این بیت از اوست:

چه دیده‌اند گدایان عشق از در دوستکه هر دو عالم‌شان در نظر نمی‌آید.

این رباعی از او است:
واحد چو بکثرت آورد روی ظهورگردد به حجابات مراتب مستور
تکرار وجود ماست این مرتبه‌هامائیم بتکرار خود از خود شده دور

آثار باباشاه اصفهانی
منظومه‌ای در آداب خوشنویسی بدو نسبت داده‌اند. رساله آداب المشق نیز که به خطا به میرعماد (متوفی ۱۰۲۴) نسبت داده شده از باباشاه اصفهانی است. این رساله را محمد شفیع براساس نسخه محفوظ در کتابخانه دانشگاه پنجاب چاپ کرده‌است.

آثار او بین سال‌های ۹۷۷ و ۹۹۴ ه‍.ق دیده شده که بیشتر به قلم کتابت و همگی در نهایت قدرت و شیوایی است. از باباشاه، که به «کتابت» بیش از «قطعه نویسی» گرایش داشت، چند قطعه در کتابخانه‌های ترکیه هست، و نسخه‌های متعددی از آثار ادبی فارسی را که به خطّ اوست در برخی از کتابخانه‌ها می‌توان یافت.

نستعلیق
نستعلیق یکی از شیوه‌های خوشنویسی ایرانی است. این واژه چنانکه در تَذکِره‌ها و مُرَقَّعات و اشعار آورده‌اند، از دو واژهٔ نَسْخ و تَعلیق پدید آمده است. خطِّ نستعلیق دومین خطِّ ویژهٔ ایرانیان است. پیدایش نستعلیق پس از حملهٔ مغول و در روزگار ایلخانی با دگرگونی‌های شگرف در نگارگری ایرانی همراه بود و این دو تحول، همزمان و در عصرِ زرّینِ هنرِ ایران شکل گرفته‌اند و بنابراین بررسیِ یکی بدون توجه به دیگری درست نمی‌نماید.

نستعلیق در محیطی پرورش یافت که در آن، نگارگری ایران فُرمِ قطعیِ خویش را در آثارِ احمد موسی در نیمهٔ نخست سدهٔ هشتم هجری یافته بود. به‌گمانِ بسیار، نستعلیق‌های نخستین، پیرامون اواخرِ زندگیِ احمد موسی همزمان با آغازِ ظهورِ میرعلی تبریزی در اوایلِ نیمهٔ دومِ سدهٔ هشتم هجری و در بخش بزرگی از غرب ایران پدیدار شده‌اند. هیچ نشانه‌ای مبنی بر پیدایشِ نستعلیق پیش از نیمهٔ دوم سدهٔ هشتم هجری وجود ندارد.

با آنکه بیشتر پژوهشگران، واضعِ این خط را میرعلی تبریزی دانسته‌اند اما هیچ اطلاعاتِ مُتقَنی در این‌باره وجود ندارد و تنها گفتهٔ سُلطانعلی مشهدی است که میرعلی را واضعِ این خط دانسته است. نشانه‌ها این نتیجه را به‌دست می‌دهند که نستعلیق به یک‌باره و توسط یک تن آفریده نشده و پیدایش آن تدریجی بوده است و احتمالاً میرعلی تبریزی برای نخستین بار آن را قاعده‌مند و اصولش را مشخص کرده است و ازاین‌رو او را واضعِ نستعلیق نامیده‌اند.

در ایران دو سبک نگارش نستعلیق به‌کار رفت: یکی به‌نام سبک جعفر یا اَظهَر که بسیار تحسین‌برانگیز بود و پس از پیرایش به‌دست سلطانعلی مشهدی در خراسان رواج گرفت و ازهمین‌رو، به شیوهٔ «نستعلیق خراسانی یا شرقی» شناخته می‌شود.

سبک دوم، شیوهٔ عبدُالرَّحمن خوارَزمی و پسرانش، عبدُالرَّحیم و عبدُالْکَریم بود که در غرب و جنوب ایران استفاده می‌شد و ازاین‌رو «شیوهٔ غربی» نامیده شده است. سرانجام سبک غربی در ایران از بین رفت اما می‌توان اثر آن را در نستعلیق افغان، هندی و پاکستانی شناسایی کرد. اما شیوهٔ شرقی که در سده‌های پسین تکامل یافت، نستعلیقی است که در حال حاضر در ایران رواج دارد.

نستعلیق در مسیرِ تکاملش به‌دست سلطانعلی مشهدی قوی شد و به حرکت آمد؛ میر علی هِرَوی و مالک دیلَمی و باباشاه اصفهانی و محمدحسین تبریزی آن را قوام دادند و میرعماد حسنی آن را به کمال رساند.

بسیاری از خوشنویسان از دربارِ صفوی به دربارِ گورکانیان هند یا عثمانی رفتند و خطّ نستعلیق را در آن سرزمین‌ها رواج دادند و نستعلیق از آنجا به بسیاری از کشورهای اسلامی راه پیدا کرد. پس از میرعماد نستعلیق کم‌کم جایگاهِ رفیعِ خود را در خوشنویسیِ جهان باز کرد.

شاگردان و پیروانِ میرعماد شیوهٔ او را محفوظ داشتند و آن را رواج دادند و تا سدهٔ دوازدهم هجری قمری آن را با همان فرم و صورت، به پسینیان سپردند. سدهٔ دوازدهم دورانِ افولِ خوشنویسیِ ایرانی بود و این وضع تا ابتدای سدهٔ سیزدهم هجری قمری ادامه یافت.

در نیمهٔ دوم این سده، نستعلیق دوباره جان گرفت و تا اوایل سدهٔ چهاردهم هجری قمری، شماری از چیره‌دست‌ترین خوشنویسان پا به عرصه گذاشتند که آثارشان نمایشگرِ یکی از درخشان‌ترین دوره‌های خوشنویسی در ایران است. در سدهٔ سیزدهم هجری قمری، همچنان نستعلیق جایگاهِ برترش را در خوشنویسی نگاه داشت. آغازِ عصر قاجاری، دورانِ رکودِ خوشنویسی است. اما بعدها خوشنویسانی نامدار مانند میرزا غلامرضا اصفهانی و میرزا محمدرضا کَلْهُر پدید آمدند.

در سدهٔ چهاردهم دوباره خوشنویسی از کانون توجه به کنار نهاده شد و خوشنویسانِ اندکی در مدت چهل سالِ اوایل این سده، ظهور کردند که نامدارترین‌شان عِمادُالْکُتّاب در نستعلیق بود. نستعلیق در سدهٔ چهارده هجری خورشیدی اعتبار خود را حفظ کرد و اصولش همان اصول بنیادگذاردهٔ میرعماد است.

به‌گفتهٔ فضائلی، نستعلیق از نظرِ جایگاهِ آفرینش، پس از تعلیق و در جایگاهِ هشتم قرار دارد. از نظرِ رسایی و بیان مطلب و آسانیِ خوانش، در جایگاهِ دوم و سوم از نسخ، از نگاهِ آسان‌نویسی و سرعت در جایگاهِ سوم و چهارم از شکسته و از نظرِ زیبایی در جایگاهِ نخست و زیباترین خطوط است.

نستعلیق خطّی است قاعده‌مند و با اندازه‌های مشخص؛ در قاعده‌مندی، وضوح و تعادل مانند نسخ است و در سرعتِ نوشتن به تعلیق شباهت دارد؛ اما در زیبایی و لطافت از هر دو برتر است. این خط کندنویسیِ نسخ و کاستی‌های تعلیق را ندارد.

نظم و اعتدال، استحکام و متانت، و تزئینات ظریف و دلپذیر، آن را مُصَفّا، دلگشا و شادی‌آفرین می‌نمایاند. بیشترین کاربردِ نستعلیق در نگارشِ کتاب‌های عادی، ادبی و متن‌های غیرمذهبی است. از ابتدای پیدایش تاکنون به‌ندرت متن‌های عربی مانند قرآن، احادیث یا ادعیه با این خط نوشته شده و اغلب دیوان شاعران و کتاب‌های ادبی با این خط نگارش یافته است. به‌گفتهٔ علی حصوری، تاریخ‌نگاران بر این اتفاقند که زیباترین خطِّ جهان، نستعلیق است. شماری از متخصصانِ برجستهٔ تاریخِ هنر نیز نستعلیق را ستوده‌اند و آن را شگفت خوانده‌اند.

منابع:
فضایلی، حبیب‌الله. اطلس خط. انتشارات مشعل اصفهان. چاپ دوم، اصفهان۱۳۶۲ش. ص ۴۹۲–۴۹۴
دانشنامه جهان اسلام، منوچهر قدسی، ج۱، ص۲۵.
بلر، شیلا (۱۳۹۶). خوشنویسی اسلامی. ترجمهٔ ولی‌الله کاووسی. تهران: فرهنگستان هنر. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۳۲-۲۴۸-۰.
حصوری، علی (۱۳۹۸). زیبایی خط فارسی: تحلیل تاریخی. تهران: چشمه. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۲۲۹-۸۵۴-۶.
راهجیری، علی (۱۳۴۹). تاریخ مختصر خط و سیر خوشنویسی در ایران. تهران: مشعل آزادی.
قاسملو، مجتبی (۱۳۹۲). تاریخ فشردهٔ خط و خوشنویسی: چگونگی پیدایش و تحول خط از تصویرنگار تا نستعلیق. تهران: سخن. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۷۲-۶۶۴-۵.
کاووسی، ولی‌الله (۱۳۹۳). «خطاطی (۲)». در غلامعلی حداد عادل. دانشنامهٔ جهان اسلام. ج. ۱۵. تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی.
کرمانی‌نژاد، فرزان (۱۳۹۱). هنر خوشنویسی در ایران. تهران: آبان. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۸۹۱۳-۷۲-۹.
بیانی، مهدی. احوال و آثار خوشنویسان. تهران ۱۳۶۳ش
فرهنگ دهخدا به نقل از ریاض‌العارفین تألیف رضاقلی‌خان هدایت معروف به ل‍له‌باشی ص ۴۴[پیوند مرده]
اسکندر منشی، تاریخ عالم‌آرای عباسی، تهران ۱۳۵۰ ش
امین احمد رازی، هفت اقلیم، چاپ جواد فاضل، تهران بی‌تا.
عبدالمحمد ایرانی، کتاب پیدایش خط و خطاطان، مصر ۱۳۰۶ ش
عبدالرسول خیامپور، فرهنگ سخنوران، تبریز ۱۳۴۰ ش، ص ۱۵۰
هدایت‌الله سپهر، تذکرهٔ خوشنویسان، تهران، بی‌تا. ص ۸۷
احمد بن حسین منشی قمی، گلستان هنر، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ ش.
دائرةالمعارف. مؤلف: پرویز اسدی زاده. نشر:اشرفی. چاپ پنجم


در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و توجه اساتید معظم، متعهد، متدین و مجاهدِ خود در کسوت شاگردی، از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی و عبدالرسول یاقوتی، سید حسن موسی زاده، ناصر طاووسی و ابوالفضل خزائی تقدیر و تشکر نمایم.

شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران

© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.